رؤیاهایی که انسان می بیند فی الجمله بازگو کننده جهان درون او هستند، بنابراین یکی از حکمت های مهمّی که خواب و رؤیا دیدن برای انسان دارد همان تأمل در عالم ضمیر ناخود آگاه است. علم تعبیر خواب در واقع چیزی جز تأمل فرد در عالم درون خود و تلاش برای فهم معانی مثالی عالم رؤیا نیست.
از نظر حکما رؤیا دیدن موهبتی الاهی است که از طریق آن انسان قادر است تا نیم نگاهی به جهان باطن و باطن جهان داشته باشد. اگر رؤیا به عنوان یک پدیده فطری وجود نداشت گفتار اولیا و انبیا در مورد عالم آخرت و جهان های غیبی به سختی برای انسان های عادی قابل فهم بود. حال آن که با تجربه رؤیا که مراتب و درجات گسترده ای را شامل می شود بسیاری از حقایق توحیدی و معارف غیبی هرچند در حدّی پائین تر، قابل درک و تجربه است.
از جمله می توان به شباهت بین رؤیا و تجربه مرگ اشاره کرد. طبق آیه قرآن خواب (منام)، تجربه کوتاه مدتی از مرگ و سیر اخروی است: [2] همچنین این آیه نشان می دهد که اهل تفکر و تأمل با فکر کردن در مورد واقعه خواب و رؤیا به حقایق غیبی و حکمت های الاهی فراوانی دست می یابند.
بنابراین رؤیا دیدن همچون مرگ، یک خاصیت و ویژگی طبیعی است که در خلقت انسان قرار داده شده و از این دیدگاه، هم خواب و هم مرگ تجرب? حیاتی برتر بوده و به معنای ورود به سطح برتری از آگاهی است.
رؤیای صادقه
یکی از حکمت های الاهی که در رؤیا دیدن است مربوط به هدایت باطنی انسان ها است، از این نظر، رؤیا زمینه ای برای دریافت هدایت های الاهی محسوب می شود.ابن عباس از پیامبر اسلام چنین نقل می کند: «آگاه باشید که از بشارت های نبوت چیزی باقی نمانده مگر رؤیای صالح که فرد مسلمان یا خود آن را می بیند و یا دیگران در مورد او می بینند».[3]در روایت دیگری می فرمایند: «رؤیای صادقه جزئی از هفتاد جزء نبوت است».[4]
همچنین در تفسیر آیه : «لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا…»؛[5] از پیامبر اسلام نقل شده است که فرمودند: «منظور از این آیه رؤیای صالحه است که مؤمن به واسطه آن بشارت داده می شود و جزئی از شصت و چهار جزء نبوت است، هرکس چنین رؤیائی دید آن را به فردی که دوستدار اوست بازگوکند، اما اگر رؤیایی غیر صالح (خواب بد) دید چنین رؤیایی از جانب شیطان است تا باعث غم و اندوه او شود پس سه بار بر سمت چپ خود بدمد (و با این کار فکر کردن در موردخواب بد را از خود دور کند) و آن را به کسی نقل نکند»[6].
[1]. «وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ»؛ و از نشانههاى قدرت او خوابیدن شماست در شب و روز و به طلب روزى برخاستن شماست. در این عبرت هایى است براى مردمى که مىشنوند. روم،23?
[2]. زمر، 42?
[3]. مجلسی، بحار الانوار، ج 58، ص 192، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
[4]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 585، انتشارات جامعه مدرسین،قم، 1413 ق.
[5]. یونس، 64?
[6]. مجلسی، بحار الانوار، ج 58، ص191?
تلخیص شده:منبع:http://islampedia.ir
کلید واژه: خواب, رؤیا, رؤیابینی, رؤیای صادقه, مرگ
دست پخت حضرت زهرا(س)
امسال عصرِروز21ماه رمضان،تازه خوابیده بودم تاحدود45 دقیقه ای استراحت کنم تابتوانم برای فعالیت های عصرآمادگی ذهنی خوبی داشته باشم.
خواب دیدم که حضرت زهراسلام الله علیها داردغذامی پزد.مقداری ازغذایی راکه پخته بود،دادخوردم،درتمام عمرم غذای به این خوشمزگی نخورده بودم.طعم لذیذعجیبی داشت که واقعاً آدم راسرمست می کرد.بعددیدم وقتی به خانه برگشتم، مقداری ازدست پخت آن حضرت رابه محله ای که زندگی می کنیم،آورده اندوبه من می گویندکه حضرت زهراازشماخواسته اندکه دست پختشان رابین اهالیِ اینجاتوزیع کنید.
درهمین لحظه باصدای زنگ تلفنم ازخواب بیدارشدم وگوشی رابرداشتم وپس ازسلام واحوال پرسی، شخص پشت تلفن گفت:من ازهیأت فاطمیون هستم.امشب شب بیست ویکم ماه رمضان است.برخی اقلام غدایی (گوشت،برنج،و..)ونیزاقلام فرهنگی(سی دی های مذهبی،کتاب،ودفتروخودکارومداد)رامی خواهیم بیاوریم آنجا.شمامی توانیدزحمت بکشیدبین اهالی آن جاتوزیع کنید؟یک دفعه،خوابی که دیده بودم،برایم تداعی شد.بااشتیاق گفتم:چشم!باکمال میل درخدمت شماهستم.
دیدارباحضرت زهراسلام الله علیها
پارسال،یک روزبعدازظهر-که نشسته بودم وتکیه به دیوارداده بودم- به خاطرخستگی، برای لحظه ای درحالتی بین خواب و بیداری فررفتم.ناگهان حضرت زهراسلام الله علیها جلوی چشمم ظاهرشد،ولی ازفرط نورانیتِ چهره ی آن حضرت،نتوانستم چهره اش رابه وضوح ببینم.دریک لحظه،وجودآن حضرت،تبدیل به صحنه ای شدکه تجلی گرِکاملِ حادثه ی غدیرخم بود.سپس،آن صحنه بسته شدوباز،وجودآن حضرت تبدیل به جلوه ای تمام نما ازقرآن شدوسپس ازآن صحنه ی عجیب وزیبابه خودم آمدم وحالت نیمه بیداری ام ،به حالت کاملِ بیداری تبدیل شدولی مدتی همین طوردرحیرت وشعف کامل،مات ومبهوت مانده بودم تااین که باسروصدای برخی ازافرادخانواده،ازآن حالت،بیرون آمدم.
قدردانی امام کاظم علیه السلام ازکارکوچک من
سال1370،بعدازظهرِ روزی که مصادف باسالروزتولدحضرت معصومه بود،پیش خودم گفتم«امروزعصر،به مدت 45دقیقه ازخوابم می زنم ووقتم راصرف نوشتن زندگینامه حضرت معصومه سلام الله علیهامی کنم ونوشته هایم رابرتابلوی اعلانات مدرسه نصب می کنم تاکاری هرچندکوچک برای حضرت معصومه کرده باشم».واین کارراهم کردم.
شب که خوابیدم،درخواب دیدم که رفته ام مشهدودرآن جاشنیدم که می گویند:امام موسی کاظم علیه السلام آمده وبرای هرکس سهمیه ی خاصی می دهد.
شنیدم که کسی به من گفت: امام کاظم علیه السلام سهمیه ای هم برای تودرنظرگرفته .بروبگیر.رفتم دیدم صف طولانی ای تشکیل شده برای دریافت سهمیه.سهمه من راهم عنایت فرمودند.حس بسیارخوب وجالبی داشتم ازاین که جایی هستم که امام کاظم علیه السلام حضوردارد.بعدبیدارشدم.
به نظرم رسیدکه اهل بیت علیهم السلام چه قدرعنایت دارندکه اگرکسی کوچک ترین قدمی برایشان برداشت،به گونه ای آگاهشون می کنندکه قدردان خدمات اوهستند.
دیدارباامیرالمؤمنین علی علیه السلام
درسال1379 شبی درخواب دیدم که حضرت علی علیه السلام به منزلمان آمد.باشادی وشعفی وصف ناشدنی به استقبالش شتافتم واورادرآغوش کشیدم واونیزدودستش رابامحبت ومهربانی،وعطوفت وصمیمیتی بسیار،درگردنم حلقه کردومرادرآغوش خودفشرد.آنچنان سرمست این معاشقه شدم که هنوزهم که هنوزه،هروقت به یاداون وضعیت شیرین می افتم، درخلسه ای معنوی ولذت بخش فرومی روم که قابل بیان وتوصیف نیست.
پارسال(1389)نیزاوایل پاییز،شبی درخواب دیدم که آن حضرت درجایی- که لزومی به بیانش نمی بینم-ایستاده بود.شنیدم که می فرماید:«دجال آمده است».
هیکل وقیافه امیرالمؤمنین علیه السلام همان طوربودکه درروایات بیان شده است.متأسفانه چهره ی اون حضرت یادم نمونده وتصویرخاصی ازچهره ی ایشون توذهنم ندارم.اماوجودشریفشون بسیارجذاب ودیدنی است؛بسیارجذاب ودیدنی است.