هم مردم وهم طعم شهادت راچشیدم
شبی خواب دیدم که سنگ بزرگی رویم افتادومُردم بی آن که دردی احساس کرده باشم.ناگهان دیدم که روحم درجایی دورترازسنگ نظاره گراین صحنه است.
شبی دیگردرخواب دیدم که جنگ پرحادثه ای بین ایران واسرائیل درگرفته است وازطرف اسرائیلی هاتیری به من اصابت کرده است واحساس کردم که چنددقیقه دیگربه شهادت می رسم وحسِ بسیارخوبی داشتم.درواقع «حس شهیدشدن ولحظاتِ قبل ازشهادت»رابه گونه ای درک کردم.