دیشب خواب دیدم که مرده ام ، ولی خداوند برای این که مرا با دنیای تازه بعداز مرگ مأنوس کند، هنوز اعمالم را محاسبه نکرده است،اما هر لحظه هراس داشتم که مبادا با جنازه ام رو به رو شوم و چنین به ذهنم می رسید که در دنیای بعد از مرگ(برزخ) سیر می کنم؛تنهای تنها؛وآن گاه به دنیا واعمالم می اندیشیدم وافسوسِ مرموزی در عمق وجودم در جریان بود به خاطر آن لحظاتِ عمرم که می توانستم انسان بهتری باشم واعمال بهتری انجام دهم.در هر صورت،به جایی رسیدم که گویی در رؤیا نزدیک بود جناز? خودم را ببینم که ناگهان بیدار شدم ودیگر نتوانستم بخوابم؛ربع ساعت به اذان صبح بود که از خواب پریدم و...