فقط خودش؛ واسطه بی واسطه!!
یه روزیکی ازافرادی که ظاهرش آدم خوبی نشون می داد(باطنش راخدابهترمی دونه)وجزء گروهی ازگروه های عرفانگرای محفلی بود،به من گفت:«اگه بخواهی ، آدمایی داریم که می تونن تورابه ملاقات امام زمان علیه السلام ببرند.حاضری بیایی؟(وآدم احساس می کردواقعاً بخواهندهمچین کارهایی بکنند(.شایدهم بلوف بود)درهرصورت،
گفتم :بایدفکرکنم.بعداًجواب می دم وخداحافظی کردم.
بعدرفتم ،نشستم وفکرکردم که:امام زمان علیه السلام که درهمه جاحضورداره(«بنفسی انت من نازح مانزح عنا») ومنومی بینه وخداهم اگه مصلحت ببینه کسی امام زمان علیه السلام روببینه، زمینه ی دیدارراخودش فراهم می کنه واصلاً اگه کسی لایق باشه،خودحضرت می آدسراغش.بنابراین نیازی به وجودواسطه نیست.اگه هم خدانخوادکسی باامام زمان علیه السلام ملاقاتی داشته باشه،هزارتاواسطه هم که باشه،فایده ای نداره.پس چه نیازی به واسطه؟
دریه فرصتی دیدمش،بهش جواب دادم که:متشکرم،فعلاًچنین قصدی ندارم.وسروته قضیه رو هم آوردم.
معلوم نبوداگه قبول می کردم،چه اتفاقاتی می افتاد:حضرت علی علیه السلام دریک روایتی می فرماید:تاوقتی رشدآوربودنِ راهی برایت روشن نیست،درآن راه گام برندار!(نقل به مضمون)