وبلاگ نویسان قالب وبلاگ وبلاگ اسکین قالب میهن بلاگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :33
بازدید دیروز :30
کل بازدید :203499
تعداد کل یاداشته ها : 119
103/2/6
9:25 ع
موسیقی

     18سال پیش،برای اولین بارمی خواستم سخنرانی کنم.بناشدبرای جمع خاصی،موضوع ویژه ای رامطرح ودرموردآن مطالبی ارائه دهم.

     بنابراین شروع به مطالعه کردم ومطالب مناسب راجمع آوری،تنظیم ودرفرصت های مناسب مرورنمودم وآماده ی سخنرانی شدم،امادرروزموعود،گفتندکه جمع موردنظر،نتوانسته اندآماده ی حضوردرمراسم شوند.دوشب بعد آماده خواهندشد.

     دوشب بعدهم آماده نشدند.یک هفته گذشت ودرطول این مدت،هرروزتمرین می کردم که مطالب راچه جوری وباچه لحنی بگم.این قدرتمرین کردم که هم،همه ی مطالب راحفظ کردم وهم،لحن ونحوه ی گفتن آن هارا.اماجمعی که قراربودبراشون سخنرانی کنم،نتوانستندحاضرشوند.

    بنابراین ازمن خواستند دریک مراسم دینی-مذهبی که حدود400نفرحضورداشتند،همان مطالب رابگم؛چون کاملاًبااین جمع انبوه ومناسبت موردنظرتناسب داشت.

     دراین جمع نسبتاًبزرگ،شروع به سخنرانی کردم ومثل بلبل،بدون کوچک ترین تپق زدن،سخنرانی کردم.

     بعدازسخنرانی،عمده ی حاضران که من رامی شناختندولی سخنرانی ام راندیده بودند،زبان به تحسین گشودند.خودم هم ازاولین سخنرانی ام درچنین جمعی خوشحال شدم.

    تجربه ام نشون دادکه آمادگی کامل داشتن،عامل مهمی برای اعتمادبه نفس جهت ارائه ی سخنرانی موفق است.وخدارابراین توفیقش سپاسگذارم.

    ضمناً درمدرسه،5نفری باهمدیگه درطول دوسال،به صورت هفتگی تمرین سخنرانی می کردیم وزمینه ی بسیارخوبی برای موفقیتم دراین سخنرانی بود.

    ازطرف دیگه هرجاکوچک ترین زمینه برای سخنرانی بوده،سخنرانی کرده ام واکنون به لطف الهی مدیریت یک کنفرانس بین المللی هم برایم آسان وعادی است وتعدادجمعیت- هرچه قدرکه باشد،به حالم تفاوتی نداردودوفرزندم(پسرم:دوم راهنمایی،ودخترم:اول راهنمایی)هم سخنران هستند.ازخدابه خاطرالطافش سپاسگذارم.این هاهمه ازاوست.


90/11/2::: 2:27 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ وقتی مسیرزندگی درلابلای هزاران پیرایه ی غیرضروری گم می شود،ماازدیدنِ سیمای واقعی زندگی،ناتوان می شویم وعمرمان درمسیری که مطلوب مانیست،سپری می گردد.
+ سلام ازهمه دوستانی که دراین مدت لطف کردندوبرای من پیام فرستادند،متشکرم
+ سلام